پالایش دل

به درد و دل هایم نخند.. دردم می آید... آخر تو روزی دوست بودی

پالایش دل

به درد و دل هایم نخند.. دردم می آید... آخر تو روزی دوست بودی

چرت و پرت

همه می گویند من بدبینم

همه فکر می کنند من دیوانه ام

ظاهراً به من لبخند می زنند

اما از ته دل می خواهند که سر به تنم نباشد .   

 

آنها مرتب وبلاگم را هک می کنند .

و نظرات خنده داری می گذارند.

وقتی با آنها رو به رو می شوم

توی کیفم یک عنکبوت می اندازند

و حتی شده نصف شب به گوشیم زنگ برند تا همه بیدار شوند و اهالی خانه را رویم هوار کنند!! 

 

 سر درآوردن از همه اینها

کار مشکلی است .  

ببین ، پدرم یک دختر عاقل می خواست (که من نیستم!)

و مادرم دو قلو !!!

و پدربزرگم از پسر خوشش می آمد!!

پس هر کاری که من کرده ام اشتباه بوده .  

اما حالا دیگر می خواهم کار را تمام کنم ،

 

با اینکه لبخند می زنی ،   

اما می دانم از این شعر بدت می آید L

آره ... می دانم که فقط گوش می دهی

چون نمی خواهی احساساتم را جریحه دار کنی

اما به محض اینکه این شعر را دیدی

به به چرت و پرت هایم می خندی .  

   

تو بلافاصله فکر می کنی باید وبلاگم را هک کنی.

و نظرات خند دار (شاید هم فحش!!) بگذاری .

و شاید نصف شب به گوشیم زنگ برنی تا همه بیدار شوند و اهالی خانه را رویم هوار کنی  

 

خودت را به آن راه نزن 

می دانم !

می دانم !

می دانم ...

آخرین راه حل

بابا ،

بابا ، چی میشه اگه مسیر دیگه بالا نیاد؟

چی پیش میاد؟

اگه مسیر نباشه ، تعجب می کنی

و با چشمهای از حدقه دراومده به کامپیوترت خیره می شی

اونوقت حسابی واسه خودت عینکی میشی

ولی مسیر دوباره شروع به تابیدن نمی کنه تا ضایع شی .

بابا ، چی میشه اگه ما افسران جنگ نرم نشیم؟

اون وقت چی پیش میاد؟

اگه ما افسران جنگ نرم نشیم ، زمین اسلام خشک می شه ،

درسته دیگه کسی حسین حسین نمی کنه

اون وقت فکر کردی کسی میره مشکل ما رو به گوش مولامون میرسونه ،

فکر کردی اونجوری مسیر برمیگرده .

بابا ، اگه ما برای خاک ایران نمیریم چی میشه؟

اگه به مولات و آقات فحش بدن و ازش بد بگن مگه آخه چی میشه؟

اون وقت چی می شه؟

ولی نه اگه یه گوشه از خاکتو بگیرن ، اگه به مولات بتازند

اشک هات سرازیر می شه ،

و زمین با اشک چشمهای تو سیراب می شه ،

بعد با فریاد های من و تو رزمنده ها هم سر و کله شون پیدا میشه

و دوباره شروع می کنن به رشد کردن .

اگه می خوای این دنیای قدیمی به کارش ادامه بده ،

باید باز هم همدیگرو دوست داشته باشیم

رهبرمونو دوست داشته باشیم ،  باز هم ، باز هم ...

می شنوی ؟

برای موندن این آخرین راه حله

هیشکی

                                   کی دوستم داره؟ هیشکی 

 

کی بهم اعتنا می کنه؟ هیشکی 

 

کی میاد تو وبلاگم برام نظرهای خوب خوب میذاره؟ هیشکی   

 

کی میگه بیا وبلاگم نظر بده؟ هیشکی   

 

کی وقتی با بعضی ها دعوام میشه میاد کمکم؟ هیشکی 

 

کی زده تو پوزه اونی که سروره مسیر و بسته؟ هیشکی 

    

کی دلش برای مونا موسوی تنگ میشه؟ هیشکی   

 

کی واسم گریه می کنه؟ هیشکی 

 

کی به نظرش من یه آدم استثنائی ام؟ هیشکی   

  

   

 

پس اگه ازم بپرسید بهترین رفیقم کیه   

 

فورا بهتون می گم که هیشکی یه  

    

اما دیشب که ترس برم داشته بود   

 

بیدار شدم هیشکی نبود   

 

من صدا زدم و خواستم دست هیشکی یو بگیرم 

    

همون جا تو تاریکی که معمولا جای هیشکی یه، اما اونو ندیدم  

  

بعدش از مسیر زدم بیرون و هر سوراخ سمبه اینترنت و گشتم   

 

هر جا نگاه کردم و نبود   

 

اینقدر گشتم که حسابی خسته م. حالا هم سپیده زده    

 

 

دیگه جای هیچ شکی نیست     

 

که هیشکی نیست!!